امروز ترجمه انگلیسی ماهی سیاه کوچولو از صمد بهرنگی رو خوندم، فردا باید به طریقی به خودم ربطش بدم و متنی بنویسم. من همون ماهی سیاهم که میخوام برم دنیارو ببینم. به نظرم زندگیم نباید به سادگی توی تولد، درس، کار، ازدواج، بچه و مرگ حل بشه. همیشه چیزی فراتر خواستم. یادمه وقتایی که فیلم نداشتیم ببینیم یا حوصلمون از منچ بازی کردن سر میرفت روی تخت بنفش ش دراز می کشیدیم و از بعدنا میگفتیم. از وقتی که بزرگ شدیم.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت