انسان بودن مضحکه و من خسته ام، اما بذار از دیروز بگم که از بهترین روزامون باهم دیگه بود. بیلیارد یادم داد و رفتیم جگر خوردیم با پنیر و قارچ کبابی و بال (هر از گاهی میشم قوانینمو). دوغمو که برنامه ریزی کرده بودم ببرم خونه و آروم آروم بخورم جا گذاشتم :( و چقد مزه میده وقتی تو گوشم میگه دوسم داره و بخار نفسش لاله گوشمو قلقلک میده. میخواستم بگم کاش انسان نبودم اما راستش از همین مضحک بودنش لذت میبرم.
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت